سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى در جهان نشانه است و تیرهاى مرگ بدو روانه ، و غنیمتى است در میان و مصیبتها بر او پیشدستى کنان . و با هر نوشیدنى ، ناى گرفتنى است و با هر لقمه‏اى طعام در گلو ماندنى ، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بریده نشود ، و به پیشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود . پس ما یاران مرگیم و جانهامان نشانه مردن ، پس چسان امیدوار باشیم جاودانه به سر بردن ؟ و این شب و روز بنایى را بالا نبردند جز که در ویران کردن آن بتاختند و در پراکندند آنچه فراهم ساختند . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 2  بازدید دیروز: 13   کل بازدیدها: 9208
 
هاجَرَ _ یُهاجَرُ _ مهاجَرَت
 
تو را که جواب کَلّا ندادند...
نویسنده: هاجر(سه شنبه 88/2/1 ساعت 5:6 عصر)

داشتم از مدرسه می امدم به خودم گفتم که بیا تصور کنیم اگر ناگهانی همه این افراد داخل واگن بمیرند یا اینکه فقط تعدادی و یا فقط یک نفر و یا فقط خود من ، حالا ، آن فرد یا افراد مُرده به چه فکر میکنند و چه با خود می گویند.اگر آن فرد من بودم از کدام خواسته های کوچک و از کدام کارهای غیر نافع بدم می آمد و ژست می دیدم شان؟!کدام کارهای خوب در نظرم جلوه می داد؟میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در کتاب * لقاء الله* نوشته اند که وقتی همه می خوابیم ،برخی عمرشان در خواب سر می آید و دیگر در دنیا بیدار نمی شوند،آنها می می رند و پس از آن هم گریه و زاری و عجز و لابه دارند که خدایا من را بازگردان تا کارهای شایسته و خوب انجام دهم و قول می دهم که آدم شوم.اما به آن ها گفته می شود:(کَلّا! = هرگز!) پس به شکرانه ی اینکه زنده ای و جای آنها نیستی سجده ی شکری برو و به خودت بگو : _تو را که جواب کلّا ندادند و برگرداندند تو می توانی در این بیداری علاج تمام ماسَبَق و تدارک تمام مافات را بکنی و خودت را از مقربین گردانی! _



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رفاه
اصلاح سخن
افشای سلام
طرح جمع آوری تلفن هم راه
بولدوزر
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
اردیبهشت 1388

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
هاجَرَ _ یُهاجَرُ _ مهاجَرَت
هاجر

|| لوگوی وبلاگ من ||
هاجَرَ _ یُهاجَرُ _ مهاجَرَت

|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||